جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

آثار و فلسفه قیام اباعبدالله(ع)

از جمله آثار مهم سیاسى - اجتماعى قیام و نهضت حیاتبخش حسینى که به جاى مانده، آشکار ساختن اسلام صحیح و احیاى امر به معروف و نهى از منکر بود تا بطلان اسلام انحرافى اموى که پس از زمان رحلت نبى اکرم (ص) صورت گرفت، روشن شود.

خاندان بنى امیه در تبلیغات خود، خویش را از خاندان رسول خدا (ص) قلمداد کرده و اسلام را وارونه به مردم نشان داده بودند و ایشان را در امور دین به ادعاى اینکه اولى الامر واجب الاطاعه هستند در حیرت و سرگردانى گذاشته بودند؛ اما امام حسین (ع) با قیام خود همه این توطئه‏ها را بهم ریخت و اسلام اموى و دین یزیدى را از اسلام ناب محمدى جدا ساخت، و با نماز خونین خود در ظهر عاشورا، نماز را اقامه کرده عملاً معنا نمود.

چنانکه در زیارت وارث مى‏خوانیم: «اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر».

بنابراین، نهضت و شهادت سیدالشهداء (ع) دو معنى داشت:

1-      نفى آنچه به نام اسلام مطرح بود،

2-      اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انکار شده بود - مانند امر به معروف و نهى ازمنکر - و این هر دو با هم، یعنى «احیاى اسلام محمدى».  

پس از شهادت امام حسین (ع)، گروه مکتبى، به حرکت توده‏اى مخالف تبدیل شد که بدون استثنا همه مسلمین را در بر گرفت، زیرا مسلمانان به حقیقت اسلام و هدف تفکر مکتبى پى برده بودند، طرز تفکرى که از روز اول، شعار حکومتى غیر منحرف و صالح را فریاد مى‏کرد. در آن زمان، تمام جهان اسلام دریافته بود که سکوت امت بر انحراف رهبرى، خطایى فاحش به شمار مى‏آید. زیرا این سکوت به فاجعه کربلا منجر شد. و همین امر آغازى شد براى انقلابها و امر به معروف و نهى از منکر.

آرى، کار انبیا و اولیاى الهى در حقیقت امر به معروف و نهى از منکر و شناساندن معروف و منکر به مردم بوده است، و در این راستا، نه تنها به سخن بسنده نکردند که از درگیرى و تحمل سختیها و دشواریهاى آن نیز نهراسیدند. در این بین رسول اکرم (ص) شناب بیشترى به آن دو امر داده و با تلاش و پیگیرى اسلام را پیروز کرد.  

اما بعد از رحلت پیغمبر (ص)، مردم از خط مستقیم محمدى منحرف شدند و نا اهلان را به خلافت پذیرفتند که عامل مهم این مصیبت، جهل مردم و بى توجهى به امر به معروف و نهى از منکر بود. و امام حسین (ع) با قیام مصلحانه خود احیاگر حقیقى این دو فریضه الهى است. چنانکه سر قیام خویش را «اصلاح نمودن امت جدش و امر به معروف و نهى از منکر» معرفى مى‏نماید. او با قیام خود به این دو اصل اسلامى، اعتبار و آبروى شایسته داد و ارزش آنها را در جهان اسلام بالا برد، یعنى در حالى که دیگران آن را در مرز ضرر شخصى متوقف مى‏کنند و ارزش آن را پایین مى‏آورند، نهضت حسینى مرزى براى آن نمى‏شناسد.

گاهى گفته مى‏شود: فقهاى شیعه شرایطى را براى امر به معروف و نهى از منکر ذکر کرده‏اند که از آن جمله: ایمنى از ضرر بر جان و مال و ناموس است. پس شهادت حسین (ع) چگونه امر به معروف و نهى از منکر و یا برانگیزاننده بر آن است؟

در جواب باید گفت: گاهى اوقات انسان با مسئله‏اى مواجه مى‏شود که ناچار است بین از خود گذشتگى براى نجات دین و میهن از نابودى و هلاکت، و به زندگى خویش پرداختن و دین و وطن را رها کردن، یکى را انتخاب کند. و تردیدى نیست که او باید شهادت و از خودگذشتگى را اختیار کند. تا عمل کرده باشد به دو قاعده قطعى: «تقدیم اهم بر مهم» و «دفع ضرر اشد به ضرر اخف». و چنانکه مى‏دانیم که در زمان خلافت یزید به جایى رسیده بود که قیام امرى واجب و تکلیف الهى بود، اگر چه منجر به شهادت حسین (ع) و اسارت خاندانش گردد. و اگر ایمنى از ضرر، یک واجب مطلق بود و قیدى نداشت، هرگز جهاد در راه خدا بر مسلمانان واجب نمى‏گشت بلکه شهادت در راه خدا معصیت محسوب مى‏شد! و حال آنکه چنین نیست. 

استاد شهید مطهرى (ره) در این باره مى‏فرماید: «امر به معروف و نهى ازمنکر در مسائل بزرگ مرز نمى‏شناسد، هیچ چیزى، هیچ امر محترمى نمى‏تواند با امر به معروف و نهى از منکر برابرى کند. نمى‏تواند جلویش را بگیرد. این اصل دایر مدار این است که موضوع امر به معروف و نهى از منکر چیست. اینجاست که مى‏بینیم حسین بن على (ع) ارزش امر به معروف و نهى از منکر را چقدر بالا برد. همانطور که اصل امر به معروف و نهى از منکر را چقدر بالا برد. همانطور که اصل امر به معروف و نهى از منکر، ارزش نهضت حسینى را بالا برد، چون حسین بن على (ع) فهماند که انسان در راه امر به معروف و نهى از منکر به جایى مى‏رسد که مال و آبروى خودش را باید فدا کند، ملامت مردم را باید متوجه خودش کند؛ همانطور که حسین کرد». (حماسهء حسینى , شهید مطهرى , ج 2 ص 130)

آرى، به برکت وجود مقدس حسین و نهضت حیاتبخش وى و شهادت مظلومانه و در عین حال رسواگر او، حقیقت اسلام تفسیر شد و امر به معروف و نهى از منکر احیا گردید.


هدف عالی قیام حسین (ع) از زبان خود حضرت(ع)

قیام مقدس و پرشکوه امام حسین(ع)ریشه در انحراف هاى بـنیادى و اساسى در جـامعه اسلامى داشت. این انحراف ها زائیده انحراف حکومت اسلامى از مسیر اصلى خود از سقیفه به بـعد بـود. که پس از شهادت على(ع)کلا بـه دست سلسله سفیانى و حزب ضد اسلامى اموى افتاد. بـه گواهى اسناد تاریخى, سران این حزب هیچ اعتقادى بـه اسلام و اصول آن نداشتند. و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص)را, جلوه اى از پیروزى تـیره بـنى هاشم بـر تـیره بـنى امیه, در جریان کشمکش قبیلگى در درون طایفه بـزرگ قریش مى دانستند.

و بـا یک حـرکت خـزنده, بـه تـدریج در پـوشش اسـلام بـه مناصب کلیدى دسـت یافتند و سرانجـام از سال چهلم هجـرى, حکومت اسلامى و سرنوشت و مقدرات امت اسلامى به دست این حزب افتاد و پس از بیست سال حکومت معاویه, و بـه دنبـال مرگ وى, پـسرش یزید بـه قدرت رسید که اوج انحراف بـنیادى, و جلوه اى آشکار از ظهور ((جاهلیت نو)) در پوشش ظاهرى اسلام بود.امام حـسـین(ع)نمى تـوانسـت در بـرابـر چـنین فاجـعه اى سکوت کند و احساس وظیفه مى کرد که در بـرابـر این وضع, اعتـراض و مخالفت کند. سخنان, نامه ها و سایر اسنادى که از امام حسین(ع)به دسـت ما رسـیده, بـه روشنى گویاى این مطلب اسـت. این اسناد بـیانگر آن است که از نظر امام, پـیشوا و رهبـر مسلمانان شـرائط و ویژگى هایى دارد که امویان فـاقـد آنها بـودند و اسـاس انحراف ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق, تکیه بر مسند خلافت اسلامى و جایگاه والاى پـیامبـر زده بـودند و حاکمیت و زمامدارى آنها, آثار و نتائج بـسیار تلخ و ویرانگرى بـه دنبـال آورده بود

چـند نمونه از تـاکیدهاى امام در این بـاره یادآورى مى شـود:

 ویژگى هاى پیشواى مسلمانان

1 - در نخستین روزهایى که امام حسین(ع)در مدینه, بـراى بـیعت جهت یزید, در فشار بود, در پاسخ ولید که پیشنهاد 
بیعت بـا یزید را مطرح کرد, فـرمود: اینک که مسـلمانان بـه فـرمانروایى مانند یزید گرفتار شده اند, باید فاتحه اسلام را خواند.
 

2 - امام ضمن پاسخ نامه هاى کوفیان نوشت: 

... امام و پیشواى مسلمانان کسـى اسـت که بـه کتـاب خـدا عمل نموده راه قسط و عدل را در پـیش گیرد و از حـق پـیروى کرده بـا تمام وجود خویش مطیع فرمان خدا باشد. 

3 - امام حـسـین(ع)هنگام عزیمت بـه سـوى عراق در منزلى بـنام «بیضه» خطاب به «حر» خطبه اى ایراد کرد و طى آن انگیزه قیام خود را چنین شرح داد: 

«مردم! پـیامبـر خدا(ص)فرمود: هر مسلمانى بـا حکومت ستـمگرى مواجـه گردد که حـرام خدا را حـلال شمرده و پـیمان الهى را درهم مى شکند, بـا سنت و قانون پـیامبـر از در مخالفت درآمده در میان بـندگان خـدا راه گناه و معصـیت و تـجـاوزگرى و دشـمنى در پـیش مى گیرد, ولى او در مقابـل چنین حکومتى, بـا عمل و یا بـا گفتار اظهار مخالفت نکند, بـرخـداوند است که آن فرد(ساکت)را بـه کیفر همان ستمگر(آتش جهنم)محکوم سازد. 

مردم! آگاه باشید اینان(بنى امیه)اطاعت خدا را ترک و پیروى از شیطان را بـر خود فرض نموده اند, فساد را تـرویج و حدود الهى را تعطیل نموده فى را(که مخصوص بـه خـاندان پـیامبـر است)بـه خـود اختصاص داده اند و من بـه هدایت و رهبـرى جامعه مسلمانان و قیام بـر ضد این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند, از دیگران شایسته ترم. حاکمیت بـنى امیه که امام در این سخنان بـه گوشه هایى از آثـار سوء آن اشاره نموده, در شوون مختـلف جامعه اسلامى اثر گذاشتـه و فساد و آلودگى و گمراهى را گستـرده و عمومى ساخـتـه بـود. امام حسین(ع)در موارد متعددى انگشت روى این عواقب سوء گذاشتـه و بـه مردم هشـدار داده اسـت کـه بـه چـند نمـونه آن اشـاره مـى شـود: 

محو سنتها و رواج بدعتها

آن حـضرت پـس از ورود بـه مکه, نامه اى بـه سران قبـائل بـصره فرستاد و طى آن چنین نوشت: 

«...اینک پیک خود را بـا این نامه بـه سوى شما مى فرستم, شما را به کتاب خدا و سنت پیامبـر دعوت مى کنم, زیرا در شرائطى قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلى از بین رفته و بـدعتها زنده شده است, اگر سخـن مرا بـشنوید, شما را بـه راه راسـت هدایت خـواهم کرد...»

دیگر به حق عمل نمى شود. 

حسین بـن على(ع)در راه عراق در منزلى بـه نام «ذى حـسم» در میان یاران خود بـه پـا خـاست و خـطبـه اى بـدین شرح ایراد نمود: 
«پـیشامدها همین است که مى بـینید, جـدا اوضاع زمان دگرگون شده زشتیها آشکار و نیکیها و فضیلتها از محیط ما رخت بر بسته است و از فضیلتها جز اندکى مانند قطرات تـه مانده ظرف آب بـاقى نمانده است. مردم در زندگى پست و ذلتبارى به سر مى بـرند و صحنه زندگى, همچون چراگاهى سنگلاخ, و کم علف, به جایگاه سخت و دشوارى تبـدیل شده است.
 

آیا نمى بینید که دیگر بـه حق عمل نمى شود, و از بـاطل خوددارى نمى شود؟! در چـنین وضعى جـا دارد که شخص بـا ایمان(از جـان خود گذشتـه)مشتـاق دیدار پـروردگار بـاشد. در چنین محیط ذلتـبـار و آلوده اى, مرگ را جـز سعادت; و زندگى بـا ستـمگران را جـز رنج و آزردگى و ملال نمى دانم...» .

 مسخ هویت دینى مردم

حاکمیت زمامداران اموى و اجراى سیاست هاى ضد اسلامى توسط آنان, هویت دینى مردم را مسخ کرده ارزشهاى معنوى را در جامعه از بـین برده بود. امام در دنباله سخنان خود در منزل ((ذى حسم)) فرمود: 

 ((...مردم بندگان دنیایند, دین بـه صورت ظاهرى و در حد حرف و سخن در زبـانشان مطرح مى شود, تا زمانى که معاش و زندگى مادیشان رونق دارد, در اطراف دین گـرد مىآیند, اما زمانى کـه بـا بـلا و گرفتارى آزمایش شوند, دینداران در اقلیت هستند. 

پیام جاوید قیام امام حسین(ع)

پیام قیام با شکوه سیدالشهداء(ع)منحصر به آن زمان نیست, بلکه این پـیام پـیامى جاوید و ابـدى است و فراتـر از محدوده زمان و مکان است, هرجا و در هر جامعه اى که به حق عمل نشود, و از بـاطل خوددارى نشود, بدعتها زنده, و سنتها نابـود شود, هرجا که احکام خدا تغییر و تحریف یابد و حاکمان و زمامداران بـا زور و ستمگرى بـا مردم رفتـار کنند, در هر جـامعـه اى که ویژگى هاى جـاهلیت را داشته باشد آن جامعه, جامعه اى یزیدى بـوده, و مبـارزه و مخالفت بـا مفاسد و آلودگى ها و آمران و عاملان آنها, کارى حـسینى خواهد بود.

 

هر روز یک آیه


تُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجٰاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ بِأَمْوٰالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ 


ترجمه آقای فولادوند؛  به خدا و فرستادهء او بگروید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید. این [گذشت و فداکارى ] اگر بدانید، براى شما بهتر است.


ترجمه آقای مکارم؛   به خدا و رسولش ایمان بیاورید و با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید


سوره صف آیه ۱۱

توضیح آیه ۱۱ سوره صف

پیامهای آیه؛


1 - تجارت، تنها در امور دنیوى نیست. «تجارة... تؤمنون باللّه »

2- پیروى از پیامبران، تجارت پر سود است. «تجارةٍ... تؤمنون باللّه و رسوله»

3- ایمان، درجات مختلفى دارد. «یا ایها الّذین آمنوا... تؤمنون»

4- در تبلیغ دین، از عناوین و موضوعات مورد توجّه مردم باید استفاده کرد. موضوع تجارت و کسب درآمد مورد نظر همه است، لذا ایمان به خدا، به عنوان یک تجارت پر سود مطرح مى ‏شود. «تجارةٍ... تؤمنون باللّه و رسوله»

5- ایمان، تنها باور قلبى نیست، تلاش و جهاد لازم دارد. «تؤمنون... تجاهدون»

6- ایمان به خدا همراه با ایمان به رسول است و جهاد با مال همراه با جهاد با جان. «تؤمنون... تجاهدون...»

7- ایمان و جهاد موسمى و فصلى و مقطعى کارساز نیست، تداوم لازم دارد. «تؤمنون... تجاهدون...» (فعل مضارع نشانه دوام و استمرار است.)

8- ایمان سطحى سرچشمۀ کارهاى مهم نمى ‏شود، ایمان کامل لازم است. «یا ایها الّذین آمنوا... تؤمنون... تجاهدون»

9- ایمان بر عمل مقدّم است. «تؤمنون... تجاهدون»

10- حفظ دین، برتر از حفظ مال و جان است و باید براى حفظ دین، از مال و جان گذشت. «تجاهدون فى سبیل اللّه باموالکم و انفسکم»

11- جهاد از هیچ فردى برداشته نمى‏ شود، گاهى با مال، گاهى با جان و گاهى با مال و جان باید جهاد کرد. «تجاهدون... باموالکم و انفسکم»

12- در دستورات، از کار سبک‏تر شروع کنیم تا به کارهاى سنگین‏تر برسیم. (جهاد با مال قبل از جهاد با جان آمده است). «باموالکم و انفسکم»

13- ارزش کارها به اخلاص است. «فى سبیل اللّه»

14- چه بسا تلخى‏ها که به نفع ما باشد ولى ما ندانیم. «تجاهدون... خیر لکم»

15- انسان فطرتاً به دنبال خیر و سعادت است و خداوند وعده رسیدن به آن را داده است. «ذلکم خیر لکم»

16- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «تؤمنون... تجاهدون... یدخلکم جنّات»


برگرفته از تفسیر نور


نماز_آیات به واسطه چه چیز هایی واجب می شود؟


 نماز آیات به واسطه چهار چیز واجب می شود:


 گرفتن خورشید (کسوف)


 گرفتن ماه (خسوف)


 اگرچه مقدار کمی از آنها گرفته شود و کسی هم نترسد.


 زلزله؛ اگرچه کسی هم نترسد


 رعد و برق و بادهای سیاه و سرخ و مانند این‌ها از آیات آسمانی؛ در صورتی که بیشتر مردم از آنها بترسند


 در حوادث زمینی - مانند فرو رفتن آب دریا و افتادن کوه که موجب ترس اکثر مردم شود- احتیاط مستحب خواندن نماز آیات است.