جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

مگر نمازت را نخوانده ای؟!


 در جزیره مجنون در عملیات خیبر توفیق شرکت داشتیم. یک روز عراق از ساعت 5 صبح پاتک زد و شروع کرد به ریختن آتش و تا ظهر هم ادامه داشت.

  

 وقتی نمازمان را خواندیم. دیدیم تانک ها به ما نزدیک می شوند. به سرعت شروع کردیم به آر پی جی زدن.

  

 من و یکی از دوستانم به اسم "ذوالفقار بور بورانی" در کنار هم بودیم. بعد از چند لحظه وقتی سرم را به طرف ایشان برگردانم، دیدم به حالت سجده سرش را روی خاک گذاشته است.

  

 در همان حال گفتم:«مگر نمازت را نخوانده ای؟» او تکانی نخورد حرفی هم نزد. بالای سرش که رفتم دیدم گلوله دوشکا درست خورده بود وسط گلویش؛ خواستم بلندش کنم اما نگذشت.

  

 می خواست در همان حالت سجده به دیدار معبود بشتابد...

  

 شهید ذوالفقار بور بورانی

نظرات 1 + ارسال نظر
حریم جمعه 7 اردیبهشت 1397 ساعت 18:09 http://harimeasemani.blogsky.com/

سلام ممنون ازمطالب زیبا وخواندنی .موید درپناه حق باشید
به وبلاگ حریم اسمانی سر بزنید ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.