جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

از سوز دل نوشتم نزدیک دوست نامه...

آیت الله سید مرتضی مجتهدی سیستانی در کتاب "صحیفه مهدیه" می نویسد:

"نوشتن عریضه و نامه حاجت به محضر مولای کریم حضت مهدی (عج) یکی از انواع توسل ها و استغاثه های موثر است، و اثر عجیبی در برآمدن حاجت دارد؛ زیرا مولای ما حضرت مهدی (عج)- چنان که در روایات نیز بیان شده است- نسبت به دوستانش بسیار لطف و رافت دارد و مهربان است.

این جانب بارها به محضر مقدی آن حضرت نامه نوشته و آثار و فواید عجیبی مشاهده کرده ام.

در کتاب "التحفه الرضویه" آمده است:

علامه سید محمد تقی اصفهانی (ره) در فصلی از کتابش که در مورد معجره های امام زمان (عج) ترتیب داده است می نویسد: 

یکی از معجزه ها و کرامت های آشکار آن حضرت این است که با انداختن نامه حاجت و درخواست از آن حضرت، حاجت ها برآورده می شود؛ و این مطلبی است که با چشم مشاهده گردیده و تجربه شده است.

علامه بزرگوار محوم شیخ عبدالحسین امینی نیز حکایت عجیبی را که در اثر توسل به آن حضرت برایش رخ داده بود برای من بازگو کرد که مجاز نیستم آن را در کتاب بنویسم؛ ولی همین قدر بگویم که با نامه نوشتن به ناحیه مقدسه آن حضرت، آن جریان برایش پیش آمده بود. سپس افزود: توسل به حضرت مهدی (عج) را برای کارهای مهم و برآورده شدن حاجت ها تجربه کرده ام."

(بخش 8)

"هر وقت برای آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) مشکلی پیش می آمد، عریضه ای می نوشت و با گروهی از اصحاب و فرزندان خود، به مسجد مقدس جمکران مشرف می شد و توسل می کرد و رفع مشکل می شد."

(میعاد نور، دفتر نخست، صفحه 43)

تذکر:

چگونگی نوشتن نامه حاجت در کتاب شریف "صحیفه مهدیه" بخش 8 ذکر شده است. به تمام دوستداران و منتظران امام زمان (عج) توصیه می کنیم که این کتاب نورانی و پر برکت را تهیه نموده و از ادعیه و اعمال آن نهایت استفاده را ببرند.

محبت امام حسین - ع

حاج مرزوق، یکی از سوختان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.

کربلایی احمد در خصوص برزخ ایشان می فرمود:
حاج مرزوق را در جوار آقا بزرگ تهرانی دفن کردند. 
یکی از مؤمنان در عالم رویا آقا بزرگ را مشاهده می کند و به وی می گوید: چقدر خوب است که حاجی مرزوق را نزد شما دفن کرده اند! 
آقا بزرگ در پاسخ می فرماید: این گونه هم که فکر می کنی، نیست. به محض آنکه حاج مرزوق را اینجا دفن کردند، آقا امام حسین علیه السلام او را برداشتند و با خود بردند. 
حتی جناب شیخ رجبعلی خیاط زمانی که به برزخ حاج مرزوق توجهی داشتند او را در جوار سیدالشهدا علیه السلام و در حالی که واله و شیدای امام حسین علیه السلام بود مشاهده کردند. 

زمانی شخصی می خواست با روح حاجی ارتباط برقرار کند و از او سوالاتی بپرسد، جناب شیخ هم تدارکاتی دیدند و روح حاجی را احضار کردند، وقتی حاج مرزوق برای پاسخگویی حاضر شد، مشاهده کردند که فریاد می زند: چه کسی است که یک لحظه مرا از محبوبم جدا کرده است؟

گریه بر حضرت سیدالشهدا علیه السلام

عالم ربانی سید حسین یعقوبی نقل می کند: 

برای دیدن یکی از دوستانم به نام آقای مصطفوی به یکی از روستاهای قائن رفته بودم. بعد از ورود به خانه ایشان، متوجه شدم که صاحب خانه خواب بوده و به خاطر من، او را بیدار کرده اند. 
وقتی آمد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت: چرا مرا از خواب بیدار کردید؟! 
الان در عالم رویا مولایم امام حسین علیه السلام را با بدنی پر از زخم و جراحت دیدم، وقتی چشمم به آن حضرت افتاد، گریه ام گرفت و هر چه بیشتر گریه می کردم، زخمهای بدن آن بزرگوار التیام پیدا می کرد؛ از این رو گریه ام را ادامه دادم. 
با تعجب متوجه شدم دو زخم همچنان به حال خود باقی است و گریه من در بهبود آن تأثیر نمی کند. در این وقت به من گفته شد: هر اندازه هم گریه کنی انی دو زحم التیام پیدا نمی کند. 
عرض کردم: آقا جان! مگر این دو زخم چه خصوصیتی دارد؟
 فرمودند: یکی از این زخم ها داغ برادرم عباس علیه السلام و دیگری داغ شهادت فرزندم علی اکبر علیه السلام است.

سفارش سید بن طاووس

یکی از پادشاهان بزرگ دنیا بارها به من نوشت در سرایی از او دیدار کنم که بسیاری از مردم غافل آرزوی رفتن به آنجا را داشتند. در پاسخ به او نوشتم: در مسکنی که اینک در آنجا ساکنی بنگر که آیا دیواری یا آجری یا زمینی یا فرشی یا پرده ای یا چیزی وجود دارد که برای خدا و رضای او جل و جلاله در آنجا قرار داه باشی تا در آنجا حضور یابم، و بر آن بنشینم، و بر آن بنگرم...؟

نیز بارها به او نوشتم: چیزی که در آغاز زندگانی، دیدار پادشاهان را بر من تحمیل می کرد، اعتماد من به استخاره بود. اما اکنون، به موهبت انواری که خدای جل جلاله به من عنایت فرموده است، بر نهانی ها آگاهم، و در چنین موارد استخاره کردن دور از صواب و مبارزه با رب الارباب است. 


سفارش های آیت حق رضی الدین سید بن طاووس به فرزند گرامی اش 

گزیده ای است از کشف المحجه لثمره المهجه تالیف سید بن طاووس


مرد صابونی

آقای حاج آقا معین نقل کردند:

مردی صابون فروش بسیار اشتیاق زیارت حضرت ولی عصر را داشت ودر فرج حضرت بی صبر و قرار بود، همیشه گریان و لقای آن حضرت را مشتاق بود.

روزی یکی از یاران حضرت به نزد او رسیده و گفت: بیا برویم خدمت حضرت! مرد صابون فروش با کمال اشتیاق حرکت نموده، سر از پا نشناخت، او را مقداری راه برد سپس به دریا رسیدند، از دریا او را عبور می داد به طوری که روی آب قذم می گذاشت و می رفت. باران سختی درگرفت.

مرد صابونی یادش آمد که صابون هایی را که پخته است و روی خانه خود پهن نموده ، هم اکنون همه آنها له شده و آب می شود و از ناودان پایین می ریزد. به مجرد این خیال، پایش در آب فرو رفت و نزدیک بود غرق گردد! آن شخص همراه به او فرمود: توجه به خدا داشته باش و از حضرت استمداد کن و فکر صابون را از کله ات بیرون ببر! همین که متوجه خدا شد دوباره روی آب قرار گرفت و مشغول حرکت شدند تا آنکه از دریا عبور نموده ،خدمت حضرت رسیدند. همین که آن همراه که از یاران حضرت بود خواست رخصت دخول و تشرف برای رفیق خود بگیرد ، حضرت فرمودند: او را رد کنید همانا او مرد صابونی است!


(مطلع انوار جلد 1 تالیف علامه طهرانی)