جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

جرعه ای تلنگر، اندکی تامل

اینجا محلی است برای اتراق و زدودن خستگی روزمرگی ها

در محضر بهجت العارفین

فاصله بین حق وباطل، به اندازه چهار انگشت است.

آنچه که انسان می شنود باطل وآنچه که می بیند حق است.

پس با شنیدها درباره دیگران قضاوت نکنید


صلوات خاصه آقا امام علی ابن موسی ٱلرضا (علیه ٱلسلام) :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِىِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الاِْمامِ التَّقِىِّ النَّقِىِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَْرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلوةً کَثیرَةً تآمَّةً 


زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ

رسوایی در قیامت


 آیت الله کوهستانی در بحث معاد می فرمود: « خدا کند فردای قیامت آدم محشور شویم! » عرض شد مگر می شود که به صورت آدم محشور نشویم؟ فرمود: « در قیامت برخی دُم دار و بعضی سم دار محشور می شوند. »

بر قله پارسایی


شرح احوال حاجی اشرفی


آیت الله حق شناس:


ایشان استاد همان کسی بود که یک کاغذ برای ثامن‌الحجج(ع) نوشت و به یکی از رفقا که مشرف می‌شد، گفت: این را بینداز توی ضریح مطهر و جوابش را همانجا بگیر و بیاور!! ایشان پیش خودش فکر کرد که حاجی چه حرف‌ها می‌زند؟ کاغذ را در حرم بیندازم و جوابش را هم بگیرم بیاورم؟ چه حرف‌ها! بالاخره با تعجب رفت. شب آخر که خواست خداحافظی بکند و دعای وداع را بخواند، دید که خدمه حرم می‌گویند: فی ‌أمان ‌الله، فی‌ أمان ‌الله که مردم حرم را خلوت کنند! اما کسی متعرض ایشان نمی‌شد، یک دفعه یادش افتاد که جواب حاجی اشرفی را باید بگیرد، این ندا آمد:


آیینه شو، جمال پری طلعتان طلب/جاروب کن تو خانه سپس میهمان طلب


یعنی اول باید خانه را جاروب کرد، داداش جون! رفع موانع کرد! اگر غیبت کردی، به کسی بدهکاری داری، بدهکاری را پرداخت کن! از کسی طلبکاری داری، مهلتش بده، «إذا تَابَ الْعَبْدُ وَ لَمْ یُرْضِ الْخُصَمَاءَ فَلَیْسَ بِتَائِب»؛ نبی‌اکرم(ص) فرمودند: «اگر کسی توبه کند، ولی طلبکارها را راضی نکند، این شخص توبه نکرده است». آن شخص وقتی که آمد به در خانه تا جواب نامه‌ حاجی اشرفی را بدهد، از پشت در آقا فرمود: آئینه شو جمال پری طلعتان طلب! حالا دل ما چه جوری شده؟ ما چه جوری هستیم؟ چه کار کنیم؟


حدیث نبوی

آیت الله قرهی:


این روایت شریفه را دقّت بفرمایید، پیغمبر اکرم محمّد مصطفی(ص) می‌فرمایند:  «ما مِن ساعةٍ تَمُرُّ بابنِ آدَمَ لَم یَذکُرِ اللّه َ فیها إلاّ حَسِرَ علَیها یَومَ القیامَةِ» [۳]، هر لحظه‌ای که بر فرزند آدم، بر این انسان می‌گذرد (وقتی با الفاظی مانند ابن آدم خطاب می‌کنند، همه را شامل شود، لذا اتّفاقاً اولیاء خدا بیشتر مراقبت می‌کنند و این‌ها فقهای حقیقی هستند که روایتش را بیان خواهم کرد) و او به یاد خدا نباشد (مثلاً فکرش به سمت دنیا رفت و خدایی نبود)، فردای قیامت به واسطه آن لحظه، حسرت می‌خورد.


البته این را هم بدانید که اگر دنیا برای خدا باشد، آن هم خدایی می‌شود،   «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّار» [۴]، یعنی حتّی اگر اخذ همسر برای خدا باشد، این فکر، خدایی می‌شود. حبّ به فرزند اگر خدایی می‌شود، این عمل هم خدایی است. سرکار رفتن و درس خواندن اگر به این نیّت باشد که خدایا! چون تو گفتی: از تو حرکت، از من برکت، یا چون خودت به لسان نبیّ خود فرمودی:  «أبغض النّاس عنداللّه بطّال النّهار و جیفة اللّیل»، مبغوض‌ترین انسان‌ها نزد خدا، کسی است که روزش به بطالت بگذرد و شب هم مانند مردار بخوابد. پس من برای همین که جیفه نباشم، در دل شب قیام می‌کنم، نه برای اجر آن‌چنانی. برای همین است که سرکار می‌روم و درس می‌خوانم که بطّال نباشم. امر توست که فرمودی: من بدم می‌آید، نه تنها بدم می‌آید، بغض دارم، نه تنها بغض دارم، بلکه مبغوض‌ترین فرد نزد من چنین کسی است.